برو از سینا رشیدی
دیگه عادت شده واسم
بهونه های رفتن هات
از ارتفاع نمیترسم
چون افتادم من از چشمات
نمیخوای مال من باشی
میدونم عشق زوری نیست
میدونم آخرش میری
تا رفتن راه دوری نیست
نشستن پای تو واسم
شده یه کار بیهوده
دیگه راحت برو عشقم
خیالت تخت و آسوده
نمیخوام جایی باشی که
ببینم تو رو تو سختی
برو هر جا دلت امنه
برو هر جا که خوشبختی
برو که بعد تو قلبم
با دوری تو میسازه
صبوری دلم دیگه
داره میشه پرآوازه
خودت اینجا دلت اونجا
از احساست ندارم سهم
برو چون من نمیخوام که
شبیه تو بشم بی رحم
نظر خود را بنویسید