تو جان مرا اما
من از تو فقط جانم
یک عشق طلبکارم
عاشق نشدی اما
از هر که در این دنیا
من دوست ترت دارم
عاشق که فراوانو
دیوانه چو من نیست
دلتنگم و با هیچ کسم
میل سخن نیست
تا شمع تویی جانم
پروانه منم من
انگار شدم با تو
یک روح و دو تا تن
آرام آرام
به قلبم چه نشستی
خوش نشستی
تو به جانم
زیبا جان
آرام آرام
شدی نیمه ی جانم
شدی ماه تمامم
زیبا جان
من آمده ام سمت تو
قلبم برود ناز کنی
خیره شود سوی تو چشمم
باران شده ام چتر ببندی
تو فقط راه برو
ای قدمت روی دو چشمم
ای نیمه ی زیبا ترم
از جانم اگر بگذرم
از تو دگر نمیتوانم
ای ماه تر از ماه
تماشایی دلخواه
دلتنگی تو برده توانم
نظر خود را بنویسید