زیبای کمیاب
مه چهره ی ناب
با چشم بسته
عشقمو تو دریاب
تا تو رسیدی
دل را ربودی
دردت به جانم
وای اگر نبودی
عشق تو رسید به داد قلبم ولی کم کم
زیر و رو شدم دوباره کم کم بگو به قلبم
بمان در برم
دلم حکم و تو حاکم
همه جز تو مزاحم
شدی شاه دل من
ببری دلم و کم کم
این افسونگری تا کی
بگو دلبری تا کی
میبازم دل خود دارو ندارم را به تو
با من بمانی
لب تر کن تا که من جان را به نامت بزنم
ای یارجانی
سردرون من را
فقط تو دانی
عشق تو رسید به داد قلبم ولی کم کم
زیر و رو شدم دوباره کم کم بگو به قلبم
بمان در برم
دلم حکم و تو حاکم
همه جز تو مزاحم
شدی شاه دل من
ببری دلم و کم کم
این افسونگری تا کی
بگو دلبری تا کی
نظر خود را بنویسید