بین حرفای تو با من بغضم میگرفت
حس کرده بودم مثل سابق نیست دلت
از توی چشای تو سقوط کردم یه عمر
از وقتی که احساسمو گفتم بهت
نه دلتنگم نه غمگینم نه بی تابم نه ناراحت
نه دنیام بی تو داغونه نه این دل شده کم طاقت
نه فکرم به تو مشغوله نه قلبم شده احساسی
نه دیگه تو رو میشناسم نه دیگه منو میشناسی
فقط گاهی یه وقتایی تو این سینه رو تکراره
دوای درد این دردام یه وقتایی یه سیگاره
فقط میسوزم از این که میدونستم ته قصه
توی میری میدونستم من که قلبت خالی از حسه
نه دلتنگم نه غمگینم نه بی تابم نه ناراحت
نه دنیام بی تو داغونه نه این دل شده کم طاقت
نه فکرم به تو مشغوله نه قلبم شده احساسی
نه دیگه تو رو میشناسم نه دیگه منو میشناسی
فقط گاهی یه وقتایی تو این سینه رو تکراره
دوای درد این دردام یه وقتایی یه سیگاره
فقط میسوزم از این که میدونستم ته قصه
توی میری میدونستم من که قلبت خالی از حسه
نظر خود را بنویسید